کد مطلب:152316 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:171

معرفی دو افسر مسلمان قفقازی جهت همکاری برای کمک به مسلمانان افغانی
یكی از افسران نظامی قفقاز، به نام سرهنگ علی ملایوف، در زمان اشغال افغانستان از سوی ارتش شوری در سال 1979 میلادی مطابق 1358 شمسی، مأموریت می یابد كه به مجاهدین مسلمان افغانی حمله ور شود.

ولی چون این افسر قفقازی مسلمان و مسلمان زاده بوده است، نمی خواسته در جنگ با مسلمانان شركت كند. در عین حال، چون به اجرای دستورات دولت روسیه مجبور بوده، چاره ای جز حمله به مسلمین نداشته است. لذا در تمام مدتی كه می بایست مقدمات حمله ی مزبور را فراهم می كرده است، متوسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام شده و برای فرار از اجرای اوامر مافوق، چاره جویی می كرده است.

درست یك شب قبل از زمان حمله به افغانستان، خواب می بیند كه وارد حرم حضرت اباالفضل العباس قمر بنی هاشم علیه السلام شده است و آن حضرت به استقبال او آمده اند. حضرت به او فرمودند: تو سرباز ما هستی، ما به تو كمك می كنیم! آنگاه كسی را به نام «احمد رحمانقلی اف» صدا زدند و خطاب به هر دو نفر آنان فرمودند: به یكدیگر اعتماد كنید و با هم كار كنید، و برای نجات مسلمانان افغانستان جهاد كنید!

شخص مزبور، علی ملایوف، از خواب بیدار می شود و تا صبح نمی تواند بخوابد.

فردا صبح به مقر ستاد خویش می رود و با كمال تعجب در دفتر آجودانی خود، همان افسری را می بیند كه دیشب در عالم خواب، وی را در حضور حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشاهده كرده بود! لذا بی اختیار فریاد می زند: سروان احمد رحمانقلی اف تو هستی؟! این افسر، به حالت بهت زده، سكوت می كند و جوابی نمی دهد! و این در حالی بود كه سرهنگ ملا یوف تا آن زمان، هرگز آن افسر را ندیده و


حتی اسم وی را هم نشنیده بود!

پس از آنكه آن دو مدتی خیره خیره به هم نگاه می كنند، سرهنگ علی ملایوف بر خود مسلط می شود و می گوید: سروان احمد رحمان قلی اف، من هنوز صبحانه نخورده ام. آنگاه هر دو به رستوران پادگان می روند و هر كدام برای یكدیگر خواب دیشب خود را باز می گویند و معلوم می شود كه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به همان ترتیب آن دو نفر را به همدیگر معرفی فرموده است. با این فرق كه، سروان احمد رحمان قلی اف، با آنكه تا آن لحظه هرگز چهره ی سرهنگ علی ملایوف را ندیده بود، به علت اطلاعات نظامی سیاسی، نام وی را می دانسته و از مأموریت او خبر داشته است.

باری، این دو افسر پس از معرفی حضرت اباالفضل العباس قمر بنی هاشم علیه السلام، با طراحی و كمك یكدیگر، همواره از یك طرف به مجاهدین مسلمان افغانستان اسلحه ی فراوان و مهمات كامل می رساندند، و از طرف دیگر اطلاعات درست و مفیدی در اختیار آنان می دادند و كمكهای دیگری هم به آنها می كردند.

آنها بعدا در روزنامه های رسمی پاكستان مقالاتی درج كردند و كرامت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در این زمینه را، همواره به عنوان بزرگترین سند افتخار خودشان بازگو كردند. آن دو افسر ارادت كیش به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، اینك در دانشگاه پاكستان تدریس می كنند. [1] .



[1] چهره ي درخشان، ج 2، ص 534.